سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطره

حقیقت زندگی

هیچوقت به کسی که دوستش داری
دوست داشتنت رو نشون نده نذار بفهمه
که دوستش داری
چون اگر بفهمه به نظرش کوچک و خار میآی
و ازت زده میشه چون میدونه هرموقع بخواد
تورو داشته باشه می تونه به سراغت بیاد
و اینطوری تو ارزشه خودت رو از دست میدی
هیچوقت بیشتر از یک بار کسی رو نبخش
و به راحتی از اشتباهش نگذر
چون عادت میکنه هرکاری میخواد باهات بکنه
و بیاد بگه ببخشید و این عادتش بشه
تو یه انسان هستی و ارزشه
تو بالا هست عشق دوست داشتن چیزه شیرینیه
اما تو این زمونه دیگه عشق واقعیی وجود نداره
پس اول به خودت فکر کن
و بعد به عشق و کسی که دوست داری
شاید فکر کنی من آدم سنگدلیم اما اینو بدون :
تجربه با اینکه سنگین بوده اما اینو به من آموخته
هیچوقت این کارو نکردم
به حرف خودم و به حرف عقل گوش ندادم
اما بهایی سنگینی برای این دادم
برای تجربه ای که میگه اول تو و بعد
عشق توصیه نمیکنم
اینو گوش بدی و به حرف من عمل کنی ا
ما یادت باشه اگه تو واسه خودت ارزش قائل نباشی
واسه دیگرانم ارزش نداری
پس اگه این کار را بکنی باور کن که دیگه قلبت نمیشکنه
و غرورت خورد نمیشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و اینطوری ارزشت بیشتر میشه پیش اونی که دوستش داری

نوشته شده در یکشنبه 89/1/15ساعت 12:10 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

سلام به همه ی دوستای عزیز

 

یه سال گذشت یه سال در کنار

 

 دوستای خوبی مثل شما گذشت

 

عید بر همه ی شما عزیزان  مبارک.

 

امیدوارم سالی پر از شادی و سلامتی داشته باشید

 

به علت مشکلاتی چند وقتی بود خدمتتون نرسیده بودم

میدونم دیره ولی عیدتون مبارک

 

شاد وعاشق باشید
نوشته شده در یکشنبه 89/1/8ساعت 5:51 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است ،
همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در
موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.

عشق و احساس شدید دوست داشتن می‌تواند بسیار متنوع باشد و می‌تواند علایق بسیاری را شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی
به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی
می‌بشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع
عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف دانست که فرد آنرا دریک
رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط
مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رومانتیک که ملغمه‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق افلاطونی ، عشق مذهبی ، عشق به خانواده را می‌توان متصورشد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد هرچیز دوست
داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد. «گراهام
را دوست دار

ریشه? واژه

در گذشته پنداشته می‌شد که واژه? عشق ریشه? عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانواده‌? زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی همواره در هر دو زبان عربی و عبری با معنی‌های همانند برگرفته می‌شوند. و شگفت است که واژه? «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba)
خویشاوندی دارد. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژه? «عشق» از
i?ka اوستایی[?] به معنی خواست، خواهش، گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژه? اوستایی i? به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن، جست‌وجو کردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ i?t به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری، خواسته و داراک باز مانده‌است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشه? هند و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن، جُستن می‌آید که ریخت نامی آن aissk? به چم خواست، گرایش، جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژه? هند و اروپایی نخستین ais بازمانده‌است. در عربی امروز نیز واژه? عشق کاربرد بسیاری ندارد و بیش‌تر حَبَّ (habba) و
برگرفته‌های آن به کار می‌روند مانند: حب، حبیب، حبیبه، محبوب و دیگرها. فردوسی نیز که برای پاس‌داری از زبان فارسی از به کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و کوش‌مندانه خودداری می‌کند ولی واژه? عشق را به آسانی و
باانگیزه به کار می‌برد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که
واژه? دیگری را جای‌گزین عشق کند، واژه? حُب را به کار نمی‌برد.

بررسی معنی


اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و مستلزم بحث‌های
طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از طریق بررسی
چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس
مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولا درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد ؛ با وجود آنکه در برخی از تعاریف «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.

«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت
دارد. عشق معمولا نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی
این عشق محدود به خود نمی‌ شود (مفهوم خودشیفتگی).
با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق
را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آنرا یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ
«ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا
اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق
و شاعری در تضاد است.. عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی هم نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس » به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.

تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای
عمومی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف
کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده،
عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا،
عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع
مفاهیم دیگر مد نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه
دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولا بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و درمورد این کلمه ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.




نوشته شده در یکشنبه 89/1/8ساعت 5:44 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

 

گنجشک با خدا قهر بود

 

 

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .

 

فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:

 

می آید ؛ من تنها  گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که

 

دردهایش را در خود نگاه میدارد…

 

و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.

 

فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،

 

گنجشک هیچ نگفت و…

 

خدا لب به سخن گشود :  با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.


گنجشک گفت :

 لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.

 

تو همان را هم از من گرفتی.

 

این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟

 

و سنگینی بغضی راه کلامش بست…


سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

 

خدا گفت:  ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو

 

از کمین مار پر گشودی.


گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.

 

خدا گفت:  و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به

 

دشمنی ام برخاستی!

 

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.

 

ناگاه چیزی درونش فرو ریخت , های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...  

 


نوشته شده در شنبه 88/10/26ساعت 4:51 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

تحقیقات نشان داده که فقط 20% مردها عقل دارند

80% بقیه زن دارند !!!


  مردها بر اثر کمبود عاطفه ازدواج می کنند ، بر اثر
کمبود حوصله طلاق می دن

ولی نکته جالب اینه که بر اثر کمبود حافظه دوباره
ازدواج می کنند !!!!



مردها سه تا آرزو دارن :

- اونقدر که مامانشون می گن خوش تیپ باشن !

- اونقدر که بچه شون می گن پولدار باشن !

و مهمتر از همه اینکه :

- اونقدر که زنشون شک داره زن داشته باشن !!!


بیشتر مردان موفقیت شون رو مدیون زن اولشون هستند و

زن دومشون رو مدیون موفقیت شون !!!







  مرد اولی : امان از دست این زنها !؟ زنم تمام
دارائیمو برداشت و رفت !

دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و
نرفت !!!

 ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 88/10/10ساعت 10:33 صبح توسط امیر علی نظرات ( ) |


حسین (ع)مردی که از خانه فاطمه(س) برون شده است تا ندای(( هل من ناصر ینصرنی)) خود را به گوش ناشنوای جهانیان برساند او آزاده است وآزادیخواه ،مصلح است و اصلاحگر،اوکجا میرود،آه، اشتران چه غمگین و هراسان میروند،تا صدای کاروانش بیدارگرخفته گان خواب غفلت وجهل باشد، میرود سربه سرداردهد تا مرگ را حیات بخشد.حج را با جهاد معنی دهدواکمال نماید ،میرود تا ظلم را رسوا نماید،گر چه با سفرش زینب خون به جگرمی شود و اصغر اسماعیل ذبیح،گوشواره رقیه با گوش یغما می شود،میرود تا سر دهدکه نشان سرپرستی باشد،میرود تا تنها بزهش دین پرستی باشد،میرود تا خون دهد به راه مکتب،میرود تا عاقبت آئین پرستی با شد،میرود تا ابوالعجائب گیتی باشد ،میرود تاآمر به معروف با عمل باشد وناهی از منکر. میرود تا ویرانگرکاخ شرار باشد،میرود تا امتحان دهد آزمون خون،میرود تا خون را برشمشیر غالب گرداند. او فرزند فاطمه (س)است ویادگار حیدر، کشتی نجات است وچراغ هدایت، سرورجوانان است وشافی باران، مگر نه اینکه اونواده رسول (ص)است و ذی القربی او،ازجمله آل عباوحسن اصغر،کدامین تیغ بودکه بر او نمایان شدجز به تیغ جهل ونادانی؟ وای اگر امروزه نیزچنین تیغ هائی غلاف نشوند،آن شود که گلوله فلسطینی،فلسطینی را نشانه رود، دار برادر،بر دار برادرعراقی باشد،فتنه اختلاف در لبنان رخنه کند ،افراط وترور به قصدقربت انجام شود ،دریغا که خرافه لباس دین پوشد، افسوس که دشمن مشترک بر مسلمین دیکته خنده کندو با خیالی آسوده به تماشای موریانه های پیکر اسلام بنشیند،مگر نه این است که فریاد امروزما افراشتن بیرق حسین با اتحاد و انسجام اسلامی است؟ پس بیائید نه یک بار بلکه صدها مرتبه اهداف حسین (ع) وسیره حسین(ع)را مرور کنیم وبگوییم یا حسین(ع)سلام بر تو ای نور دیده پیامبر(ص) ای حسینی که رسول ترا از خود می خواند وخود را از تو .سرور جوانان بهشت ،وقتی یا حسین می گوییم به مثابه گفتن یاعلی عشق آغاز می شود شور جان تازه می گیرد.بی شک درس ادب و وفاداری تو به هرشاگردی از مکتب تودرسی است جامع ،حجب وحیایت پرده ای است مانع ،حج ناتمامت کاملترین طواف، حرکت به قیام مکمل قعود ووقوف ،عجب روزگاری که حسین پرورده زانوی پیامبر(ص) خارجی معرفی می شود که فقط از فرزند ناخلف جهل چنین فاجعه را باور تواند بود.آن تیغی که درسد راهت شد شمشیر جهل ونادانی بود گر چه بسی کند اما شیفتگانت را چه ساخته بود جزفدای سر؟ازبنی هاشم چه بر می آمدجزجلایی وطن؟

ادامه مطلب...
نوشته شده در جمعه 88/10/4ساعت 7:55 صبح توسط امیر علی نظرات ( ) |

اس ام اس ماه محرم

 

PersianMob.Net

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد


--------------------------------

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد


--------------------------------


ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم


--------------------------------


ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم


--------------------------------
اس ام اس تاسوعا و عاشورا

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است


--------------------------------

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 88/9/26ساعت 1:50 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

2- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی. (رودی)

3- قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)

4- بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و درانسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)

5- عمر آنقدر کوتاه است که نمیارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)

6- چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)

7- به نتیجه رسیدن امور مهم ، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)

8- آنکه خود را به امور کوچک سرگرم میکند چه بسا که توانای کاهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)

9- اگر طالب زندگی سالم و بالندگیرو می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)

10- زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)

 1- دوست داشتن انسانها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)

12- عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)

13- ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیمودهایم میتوانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)

ادامه مطلب...

نوشته شده در پنج شنبه 88/9/19ساعت 6:9 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |



خیلی وقت بود که دیگه دلم برای کسی تنگ نمی شد

 دیگه هیچی برام مهم نبود

غم شادی برام یکی شده بود

زندگی یک رنگ بی هدفی پیدا کرده بودم

ارامش((نه )) خواصی تو زندگیم حکم فرما شده بود

اصلا نفکر نمی کردم دوباره بخوام یا بتونم زندگی هدف مندی پیدا کنم(( دوست نداشتم ))

ولی دونیا یا تقدیر جوری که نمی شه یا نمی تونیم خودمون برای زندگی و آینده نقشه یا برنامه دقیقی داشته باشیم

بازم با اینکه توبه کرده بودم گرفتار دام عشق ((علاقه - امید به زندگی))افتادم

شاید این بتونه نجاتم بده




نوشته شده در سه شنبه 88/9/10ساعت 1:33 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

من وتو با همیم اما دلامون خیلی دوره

همیشه بین ما دیوار صد رنگ غروره

نداریم هیچ کدوم حرفی که بازم تازه باشه

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 88/8/30ساعت 3:46 عصر توسط امیر علی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت