وبلاگ :
خاطره
يادداشت :
چرا؟
نظرات :
13
خصوصي ،
65
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سجاد
4. سريان و عموميت عشق :
از آن جا که همه هستي داراي حيات و شعور و کمال جو است ، عشق در تمام عالم وجود سريان دارد. اين عشق در انسان که داراي حيات و شعور برتر مي باشد، از شدت بيش تري برخوردار است ؛ ولي بر اساس ارتباط معرفت و عشق و اسباب عشق ، عشق در همه عالم جريان دارد، (14).
آتش ني ، جوشش مي ، بدايع طبيعت ، کشش اجزاي هم جنس به يک ديگر و پيوند و ترکيب اضداد ، از جلوه هاي عشق است ؛ جاذبه اي که جزء را به سوي کل مي راند و ميان اشيا و پديده ها، تناسب ، سنخيت و انضمام مي آفريند:
عشق جوشد بحر را مانند ديگ عشق سايد کوه را مانند ريگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف عشق لرزاند زمين را از گزاف (15)
5. انسان و عشق :
داستان عشق انسان ، داستان ديگري است ؛ زيرا علي رغم ژرفا و گستردگي ادراکش ، انگيزه هاي خيالي و وهمي او همواره با عقل و ذات او درگيرند و مزاحماني از قواي شهواني و غضبي بر سر راه اوست . بايد دستي از غيب برون آيد و عشق انسان را هدايت کند و راه وصول عشق را به او بنماياند. فرستادن پيامبران و نازل کردن کتاب هاي آسماني براي همين جهت است تا عشق حقيقي و راستين را از عشق مجازي و دروغين باز شناساند و آدمي را در عشق و عاشقي اش مدد رساند، (16).
کلام پيامبران ، بوي گلي است که انسان را به سمت گلستان مي برد.
اين سخن هايي که از عقل کل است بوي گلزار و سرو و سنبل است
بوي گل ديدي که آن جا گل نبود جوش مل ديدي که آن جا مل نبود؟(17)
6. عشق حقيقي :
از منظر دين خداوند کمال محض ، جمال مطلق ، داراي برترين وصف ها، مبدأ عشق ، اولين عاشق و الهام کننده عشق است . همه هستي آيت ، نشانه و مظهر اويند؛ از او سرچشمه گرفته ، به سوي او روان هستند . آدمي کمال جو و زيبايي طلب بوده ، حقيقتش از روح خدا است ، از آن منزل نزول کرده و به سوي او باز خواهد گشت ، انسان داراي روحي است که ظهور و جلوه تام صفات حق است . عشق حقيقي عبارت است از «قرار گرفتن موجودي کمال جو (انسان ) در جاذبه کمال مطلق (خداوند متعال )؛ پروردگاري جميل مطلق ، بي نياز، يگانه ، داناي اسرار، توانا، قاهر و معشوقي که همه رو به سوي او دارند و او را مي طلبند،» (18).
مانند تو من يار وفادار نديدم خوش تر ز غم عشق تو غمخوار نديدم
جز خال خيال رخ زيباي تو در دل در آينه حس تو زنگار نديدم
دل بندگي دوست به شاهي نفروشد يک مشتري عشق به بازار نديدم
با بندگي حضرت معشوق الهي دردل هوس شاهي اين دار نديدم .
عشق حقيقي و راستين ، تنها به کمال محض و زيبايي مطلق توجه دارد. تنها او را مي خواهد و مي جويد. اين عشق ، التيام بخش ، رام کننده ، صبر آور، انس برانگيز، رضايت بخش ، نيروزا، طلب آور، درهم شکننده خودپرستي ، سرورانگيز، نشاط آور، پايا و پوياست . اين عشقي است که وصالش ، مقتل عاشق است نه مسلخ وي ؛ يعني هنگام وصال ، عاشق قامت بر کشيده ، قيامت به پا مي کند و عشقش زنده تر و فعال تر مي گردد، نه آن که سرد و خاموش شود. در اين عشق ، عاشق وجود خود را در مقابل معشوق از دست مي دهد:
جمله معشوق است و عاشق پرده اي زنده معشوق است و عاشق مرده اي
از هر چه ز عشق خود تهي دستم کن يکباره به بند عشق پابستم کن (باباطاهر)
با توضيحاتي که داده شد اگر خداوند عشق و محبت را نمي آفريد نقص محسوب مي سد چون عشق و محبت ، کمال محسوب مي شود و خداوند در درجه اول تمام صفات کمالي را به صورت نامحدود دارد و سپس به صورت محدود به ديگران مي دهد وعشق نيز اين چنين است.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاورقي:
1) ابن منظور: لسان العرب ، بيروت ، دار احيائ التراث العربي ، چاپ اول ، 1408 ق ، ج 9، ص 224
2) غزالي ، محمد: احيائ علوم الدين ، بيروت ، دار القلم ، چاپ سوم ، بي تا، ج 4، ص 275
3) الفتوحات المکيه ، بيروت ، دار احيائ التراث العربي ، بي تا، ج 2، ص 121
4) ر.ک : بابک احمدي ، چهار گزارش از تذکره الاوليائ عطار؛ تهران ، نشر مرکز، چاپ اول ، 1376 ش ، ص 46
5) استاد محمدتقي جعفري : نقد و تحليل مثنوي ، به نقل از عباس مخبر دزفولي ، فلسفه و قرآن ، قم ، دفتر انتشارات اسلامي ، چاپ دوم ، 1368 ش ، جلد 3، ص 147
6) مثنوي معنو،ي دفتر 1، ابيات 112 – 116
7) سخاوي ، مقاصد الحسنه ، چاپ هند، ص 153
8) ابوالحسن ديلمي ؛ عطف الائلف المائلوف علي اللام المعطوف ، تحقيق و مقدمه ، ج . ک . قاديه ، مطبعه المعهد العلمي الفرنسي للاذثار الشرقيه ، قاهره ، 1962 م ، ص 28
9) ر.ک : علامه طباطبائي ، الميزان ، جلد 1، ص 411
10) تمهيدات ، به تصحيح عفيف عيران ، تهران ، انتشارات منوچهري ، ص 217
11) مثنوي ، دفتر 6، ابيات 970 – 971
12) ر.ک : چهل حديث ، مرکز نشر فرهنگي رجا، تهران ، چاپ اول ، 1368 ش ، صص 155 – 163
13) محمد غزالي ، احيائ علوم الدين ، جلد 4، ص 276
14) ر.ک : اسفار الاربعه ، ج هفتم ، فصل پانزدهم
15) مثنوي معنوي ، دفتر 5، ابيات 2735 – 2736
16) .ک : صدر الدين محمد شيرازي : عرفان و عارف نمايان ، ترجمه محسن بيدارفر، تهران ، الزهرائ، چاپ سوم ، 1371 ش ، ص 120
17) مثنوي معنوي ، دفتر 1، ابيات 1898 – 1900
18) .رک : محمد غزالي : احيائ علوم الدين : ج 4، ص 279 - 283 و الميزان ، جلد 1، ص 411 و اسفار، ج 7، ص 183